document.write('');
نامه دختر کارگری که حقوق پدرش عقب افتاده است - از همه جا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ چون خبر غارت بردن یاران معاویه را بر أنبار شنید خود پیاده به راه افتاد تا به نخیله رسید . مردم در نخیله بدو پیوستند و گفتند اى امیر مؤمنان ما کار آنان را کفایت مى‏کنیم . امام فرمود : ] شما از عهده کار خود بر نمى‏آیید چگونه کار دیگرى را برایم کفایت مى‏نمایید ؟ اگر پیش از من رعیت از ستم فرمانروایان مى‏نالید ، امروز من از ستم رعیت خود مى‏نالم . گویى من پیروم و آنان پیشوا ، من محکومم و آنها فرمانروا . [ چون امام این سخن را ضمن گفتارى درازى فرمود که گزیده آن را در خطبه‏ها آوردم ، دو مرد از یاران وى نزد او آمدند ، یکى از آن دو گفت : من جز خودم و برادرم را در اختیار ندارم ، اى امیر مؤمنان فرمان ده تا انجام دهم امام فرمود : ] شما کجا و آنچه من مى‏خواهم کجا ؟ [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 91 اسفند 8 , ساعت 7:57 عصر

جناب آقای دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور محترم

سلام علیکم. اینجانب نگار س...، فرزند یک کارگر خدماتی در یکی از ادارات دولتی هستم. حقوق پدر من پس از کم شدن کسورات، حدود 500هزار تومن در ماه است. از سه ماه پیش به دلیل کمبود بودجه، اضافه کاری پدرم را قطع کرده اند و بازهم به دلیل کمبود بودجه، هنوز حقوق دیماه ایشان را هم نداده اند.

جناب آقای رئیس جمهور، پدرم برای اینکه جلوی مادرم و من خجالت نکشد، به هر کاری که درآمد حلالی داشته باشد دست می زند اما بازهم شبها که به خانه برمی گردد، نگاهش را از من می دزدد تا شرمندگی را در چهره اش نبینیم. عقب افتادن حقوق از یکطرف و گرانی عجیب و غریب اجناس از طرف دیگر، فشار را بر او زیاد کرده و از حرفهایی که اخیرا می زند؛ می ترسم نتواند این فشارها را تحمل کند.

جناب آقای احمدی نژاد، اخیرا خواندم دولت برای برگزاری همایشی برای جوانان در بندرعباس، میلیاردها تومان پرداخت کرده است. چطور دولت برای همایش چند میلیاردی، پول دارد ولی برای حقوق عقب افتاده پدر مستضعف من پول ندارد؟

جناب آقای رئیس جمهور، امسال بخاطر وضع مالی پدرم، نتوانستم برای مدرسه مانتو بخرم و با مانتویی شدیدا کهنه که برایم تنگ هم شده به مدرسه می روم. هفته گذشته بچه های مدرسه ما برای بازدید از موزه به اردو رفتند و من برای اینکه پدرم را بخاطر نداشتن پول شرکت در اردو، خجالت ندهم، آن روز را به بهانه ای در خانه ماندم و تا شب گریه کردم. باوجودی که اشکهایم را از مادرم پنهان کردم ولی ایشان متوجه گریه ام شد و زیر لب مدیران شرکت پدرم و مسئولان بالاتر را نفرین کرد.

جناب آقای احمدی نژاد، من اهل نفرین کردن نیستم ولی شما را به امام زمان که اینقدر نامش را می برید قسم می دهم به وجدان خود مراجعه کنید و ببینید صرف بودجه میلیاردی برای همایش جوانان در بندرعباس واجب تر بوده است یا پرداخت حقوق عقب افتاده امثال پدر من؟



کل چیزا از اول تا الان